Translate

۱۳۹۱ آذر ۲۴, جمعه

اعتماد به خدا



واقعيتی را که می‌خواهم با شما در ميان بگذارم اين است که، من بعنوان يک ايماندار مسيحی بايستی پيوسته به خدای خود اعتماد نمايم. اعتماد و توکل به خدا در هر روز و در هر شرايط، خواست و ارادۀ خدا برای فرزندانش می‌باشد. فرزندان خدا کسانی هستند که از طريق ايمان به نجات‌دهندۀ بشر، عيسی مسيح خداوند، که بخاطر آمرزش گناهان ما بر صليب مرد و برای نيک محسوب شدن ما از مردگان برخاست و زنده است، امتياز فرزند‌خواندگی خدا را کسب کرده‌اند.
وقتی پدری دست بچه‌اش را می‌گيرد و باهم از يک خيابان پر‌رفت و آمد و شلوغ عبور می‌کنند، پدر انتظار دارد که فرزندش به او اعتماد کند و دست در دست هم به آنطرف خيابان برسند. در اين دنيای پر‌غوغا و پر‌خطر نيز، ما فرزندان خدا بايد دائماً به پدر آسمانی‌مان اعتماد داشته باشيم و وجود خود را به او بسپاريم. در مزمور هشتاد و چهارم، آيۀ ۱۲ نوشته شده: "ای خداوند قادر متعال، خوشا به حال کسی که بر تو توکل (اعتماد) دارد".
من در زندگی مسيحی‌ام آموخته‌ام که ضروری است در فراز‌ و ‌نشيب‌ها، در نام مسيح و با هدايت روح‌القدس به پدر آسمانی خود اعتماد و توکل نمايم. بعوض ترس و نگرانی، بوسيلۀ کلام خدا و دعا، وجود خود و درخواستهايم را به خدا واگذار کنم. آنگاه می‌توانم مطمئن باشم که آرامش الهی و کمک و ياری او، مرا پيش برده و برطبق فيلپيان فصل اول، آيۀ ۶: "کار نيکويی را که خدا در من شروع کرد تا به هنگام بازگشت عيسی مسيح، آن را به کمال خواهد رسانيد".

معنای کريسمس


بنظر من، اين موضوع که کريسمس چه معنی و مفهومی دارد، از اهميت خاصی برخوردار است. در کشورهای غربی، افراد غيرمسيحی و دنيوی، به ميل خودشان کريسمس را تعبير و تفسير می‌کنند. همه‌اش صحبت از اين است که، "سانتا کلاس" يا "بابا نوئل" از جاهای سرد و دور و سوار بر کالسکه‌ای که گوزنهای شمالی آن را حمل می‌کنند، می‌آيد! او از کيسۀ مخصوصی که دارد، هدايا به بچه‌ها داده و آنها را خوشحال خواهد کرد!

اما، کريسمس معنايش بسيار عميق و در ارتباط با ميلاد عيسای مسيح است. عيسی، که نجات ‌دهندۀ انسان گناهکار و بينوا است، از آسمان و حضور خدا، به اين جهان آمد تا ما انسانها را که هيچ کاری برای نجات و رهايی خودمان نمی‌توانستيم انجام دهيم، از گناه و هلاکت و جدايی هميشگی از خدا نجات دهد. راستی اگر کسی در باتلاق افتاده باشد و خسته و نااميد، مرگ را انتظار بکشد، به چه احتياج دارد؟ يقيناً به دستی که از بالا بيايد و او را از آن باتلاق متعفن بيرون بياورد. به عبارت ديگر، او به منجی و رهاننده نياز دارد. و عيسی نيز به جهان آمد تا مطابق کلام خدا در انجيل شريف: "گناهکاران را نجات بخشد".

ما انسانها، در ذات و طبيعت خود گناهکار هستيم و در افکار و سخنان و اعمال خود نيز گناه می‌کنيم. به همين علت در باتلاق گناه افتاده‌ايم و سرنوشت ما هلاکت است. اما عيد کريسمس، اين خبر خوش و شادی‌بخش را به همراه دارد که نجات دهندۀ آسمانی به جهان آمد و به صورت يک نوزاد متولد شد که نجات دهندۀ انسان گناهکار باشد. برای اين منظور، عيسی مسيح خداوند، بر صليب قربانی گناهان ما انسانها شد و مرد. اما او بعد از مرگ و دفن، از مردگان قيام نمود و زنده است تا هر کس نام او را بخواند و به او اعتماد کند، نجات دهنده و رهانندۀ او باشد.

ويرانگری غرور

امروز مقاله‌ای می‌خواندم دربارۀ دختری جوان از خانواده‌ای مرفه که والدینش هيچگاه چیزی از او دریغ نداشته بودند. وقتی هم که در دانشگاه قبول شد، دیگر خود را در اوج می‌دید. یک روز در یک میهمانی، به او "شیشه"، یعنی قرص‌های نشاطآور تعارف کردند. این خانم جوان، از روی غرور، نخواست کسی پی ببرد که با این قرص‌ها آشنا نیست. پس، از آنها خورد و در عالم خلسه، خود را از طبقه چهارم به پايين انداخت و در نتیجۀ آن، برای تمام عمر فلج شد.
به‌راستی که غرور و تکبر چقدر ویرانگر است. حضرت سلیمان، آن مرد حکیم می‌فرماید: "غرور پیشروِ نابودی است، و دل متکبر پیشروِ لغزش." (کتاب امثال سلیمان ۱۶:‏۱۸). چه بسیار بزرگان کشورها را دیده‌ایم که چون دچار تکبر و نخوت شدند، با سر به زمین خوردند! تاریخ مملکت خودِ ما، کم شاهد این امر نبوده است. وقتی خوب می‌اندیشیم، پی می‌بریم که بسیاری از گناهان، نتیجۀ غرور و خودبینی و خودمحوری هستند. اگر خودمحور و خودخواه نباشیم، به ناموس و مال شخصی دیگر چشم نخواهیم دوخت. اگر متکبر و خودمحور نباشیم، از ترقی دیگران احساس حسد نخواهیم کرد. اما، آنچه در نقطۀ مقابل غرور و تکبر قرار دارد، فروتنی است. به همین جهت، کلام خدا به ايماندارانِ به مسيح می‌فرماید: "خویشتن را زیر دست نیرومند خدا فروتن سازید تا در زمان مناسب سرافرازتان سازد." (رسالۀ اول پطرس ۵:‏۶). کاش در اتحاد با عيسای خداوند، هرچه زودتر هرگونه غرور و خودمحوری را از وجود خود بیرون برانیم. آمین.