Translate

۱۳۹۱ آذر ۱۳, دوشنبه

امید


این چند روز کاملا امیدم را از دست داده بودم و نمی دانستم که  با گرفتاری که برایم پیش آمده چی کار کنم. چند روز پیش بطوری اتفاقی یک دوست قدیمی را دیدم .که با کومک او توانستم براحتی مشکیلم را حل کنم. ، خدا را صد هزار مرتبه شکر.
به هر حال هر کاری را تا خدا نخواهد درست نمی شود. من واقعا خدا را حس کردم، خدا هست و همهٔ ما را می بیند و همیشه از ما مراقبت می کند.
امیدوارم خدا من را ببخشد، امیدوارم پدر و مادرم حلالم کنند. امیدوارم در این روز های نزدیک کریسمس خدا از همه تقصیرات من و همه انسان ها بگذرد.
هر دم این بانگ بر آریم از دل، وای این شب چقدر تاریک است ​ ندایی زمزمه گویان گوید، اندکی صبر، سحر نزدیک است. 

قاعدهٔ بازی

فرض کنید زندگی همچون یک بازی است. قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ را در آن 

واحد در هوا نگهدارید


 و مانع افتادنشان بر زمین شوید. جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها شیشه ای 


هستند.


 پر واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین، دوباره نوسان کرده و بالا خواهد 


آمد،

 اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد،کاملا شکسته و خرد میشوند.


او در ادامه میگوید: آن چهار توپ شیشه ای عبارتند از خانواده، سلامتی، دوستان و روح خودتان



 وتوپ لاستیکی همان کارتان است. كار را بر هیچ یك از عوامل فوق ترجیح ندهید، چون همیشه 


كاری برای كاسبی وجود دارد

 ولی دوستی كه از دست رفت دیگر بر نمیگردد، خانواده ای كه از هم پاشید دیگر جمع نمیشود،‌ 


سلامتی از دست رفته باز نمیگردد و روح آزرده دیگر آرامشی ندارد.

(برایان دایسون)

نام مسیح













ایمان


ایمان دارم که قشنگترین عشق، نگاه مهربان خداوند به بندگانش است، پس من تو را به همان نگاه می سپارم و می دانم تا وقتی که پشتت به خدا گرم است تمام هراس های دنیا خنده دار است ...